دِل خسیس و کرگدن مُشوش!
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۸۵۱۲۱
مجتبی احمدی- دبیر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا
اوضاع و احوال در شبکه نمایش خانگی به مراتب بهتر از وضعیت سریالها در رسانه ملی است و درواقع تلویزیون روزهای متوسطی را به لحاظ مجموعههای نمایشی خود سپری میکند. شاید انباشته کردن سریالهای جذاب برای آنتن نوروز انگیزه را از سیاست گذاران کنداکتور نمایشی تلویزیون سلب کرده است و همین مسئله باعث شده که روزهای متوسطی را در تلویزیون به لحاظ سریال های روی آنتن سپری کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه قرار است مجموعه های نمایش خانگی را از چند زاویه مورد بررسی قرار دهیم و اضافه شدن سریال «خواب زده» سیروس مقدم را از اوایل بهمن ماه تحلیل کنیم و از زاویه دیگر سریال «مانکن»
حسین سهیلیزاده را به تحلیل بنشینیم اما در گذری بد نیست به گلایههای مخاطبان پرو پاقرص شبکه نمایش خانگی اشاره داشته باشیم که آقای منوچهر هادی لطفا بیشتر قصه بگو! آقای کیارشاسدی زاده لطفا کمتر از این شاخه به آن شاخه بپر و...!
سریال شبکه نمایش خانگی «کرگدن» که به دلیل قصه و سبک روایت متفاوت و البته بازی های خوب و قابل قبول این روزها یکی از مجموعه های نمایشی پرمخاطب در مارکت ها محسوب میشود هرچه بیشتر پیش میرود تماشاگرش را خودخواسته و کارگردانی شده گنگ تر می کند تا از ذهن مُشوش مخاطبش برای رسیدن به لابیرنت های یک قصه ویژه به نحو احسن کمک بگیرند.
شاید در لحظاتی سوپرایز کردن مخاطب در فلاش بک و فلاش فوروارد به حدی برسد که مشخصا داستانش را گم کند اما از این شیوه سازندگان سریال پا پس نمیکشند و حتی اغراق گونه در برخی از اوقات به خصوص در همین قسمت یازدهم شاهد این هستیم که ریتم، روایت و ضرب آهنگ تدوین در بالاترین حد ممکن است؛ اما داستانی پیش نمیرود، و گرهها افکندهتر میشوند تا به یک گره گشایی منطقی در روزهایی که تماشاگر حدود 450 تا 460 دقیقه با سریال همراه بوده است برسد.
قطعا فیلمساز سختترین سبک را برای سریال سازی آن هم برای مخاطب عام برگزیده است و قطعا کارش در جمع بندی این داستان با همین سیاق راحت نخواهد بود. روابط کاراکترها و ضربدریهای شخصیتها در قصه طوری درهم تنیده شده که شاید در برخی از لحظات این نوع از ارتباط حتی مسیر جدیدی را برای داستان باز می کند و کار از داستانک های دامنهی یک هرم دراماتیک ، به خط محوری درام شبیه می شود و این بسیار خطرناک است چرا که کم کم می رود تا جمع و جور کردن ذهن مخاطب این مجموعهی نمایشی از دست خودش (مخاطب) نیز خارج شود و تعدد کاراکترها و داستانشان تماشاگر را در هر قسمت نگه دارد و این تنها بهانهی ماندگاریهای اثر است.
شاید این شیوه در سینما با زمان 90 الی 120 دقیقه جواب بدهد و بالاخره تماشاگر با تحلیل این زمان به یک نسخه منطقی از یک داستان دست پیدا کند و درحقیقت با پیریزیهای لازم اول آخر ماجرا را بهم بچسباند اما در سریال سازی آن هم با پخش هفتگی کار به این منوال نه که پیش نرود سخت پیش میرود!
کسانی که منوچهر هادی را در سریالسازی و به خصوص سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی میشناسند حتما متوجه سلیقه شخصیت محور او در یک درام نمایشی شدهاند کاراکترهای سریالها و فیلمهای هادی در عمق پرحجم و در درام پر تاثیر هستند حالا اگر در این سبک و سیاق داستانی پر و پیمان روایت شود کار به یک ایده آل حداقل برای شبکه نمایش خانگی نزدیک میشود و اگر این شخصیتهای قصه دار و معمادار پر تنش به روند ماجرا کمک ویژهای نکنند کم کم جذابیتشان از بین رفته و عملا هزینه فایدهای با کمک ستارهها در این فقره از سریال سازی رخ نداده است.
«دِل» آن قدر خسیس قصه میگوید که تماشاگر بدش نمیآید خودش دست به جیب شود و برای این کاراکترها قصه بسازد البته این تنها به حدس و گمانهای مرسوم و تعلیقهای تعریف شده سریال سازی خلاصه نمیشود چراکه تماشاگر در این شرایط خسته میشود و احساس میکند با ندیدن هر قسمت از این سریال هیچ چیزی را از دست نداده و هیچ ماجرای جذابی رخ نداده است.
سریال در هیچ یک از قسمتها به شکل استاندارد تماشاگرش را از داستان سیراب نمیکند و این کم کم نمیرود تا به سلب اطمینان تماشاگر تبدیل شود. اگر مخاطب این مجموعه در تمام قسمتها بوده باشید تا امروز تنها یک داستان دوخطی تعریف شده است و همه شخصیتها اطراف آن داستان دورهم میچرخند و در خوش بینانهترین حالت هرازگاهی یک شخصیت نصف و نیمه به فضای داستان ورود پیدا میکند و ذهن تماشاگر را کنجکاوتر در پایان رها میکند.
این درحالی است که توقع می رفت تا قسمت ششم سریال حداقل درکنار خط محوری داستان چند داستانک یا قصه هم داشته باشیم که تماشاگر معطوف آن باشد و به موازات تعلیق های قصه محوری، کار خودش را انجام دهد اما ماجرا به این منوال نیست و عملا در هر قسمت از این سریال کاراکترها تنها درگیر اتفاقی هستند که در قسمت اول رخ داده است و این ورق نخوردن قصه به مذاق مخاطب این مجموعه شبکه نمایش خانگی خوش نیامده چرا که در مقام مقایسه هم سریال عاشقانه ساخته قبلی منوچهر هادی به استانداردهای این تعریف نزدیکتر بود.
ادامه دارد...
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: سیروس مقدم مانکن کرگدن منوچهر هادی حسین سهیلی زاده خواب زده کیارش اسدی زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۸۵۱۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهران مدیری باز هم در سکوت قهوهاش را میخورد؟
مهران مدیری مدتی است با تولید و پخش برنامه «اسکار»، در کنار پیگیری ماجرای اختلافش با صداوسیما بر سر «دورهمی» و اخیرا هم خبر ساخت سریال جدیدش، نگاهها را به خود معطوف کرده است.
به گزارش ایسنا، ماجرای اختلاف نظر میان مهران مدیری و صداوسیما، با امتداد شکایت این سازمان از سازندگان «دورهمی» و جلوگیری از پخش قسمتهای جدید برنامه مدیری، به مرحلهی تازهای نرسیده اما متوقف هم نشده است.
اختلافنظرها میان صداوسیما و مهران مدیری از آن زمان بار دیگر بالا گرفت که عنوان شد، مدیری قصد ساخت برنامهای با نام «اسکار» را برای شبکه نمایش خانگی دارد و در حالی که مجوز تولید این برنامه از سوی خود ساترا داده شده بود، شائبههایی مبنی بر جلوگیری از پخش وجود داشت. با این وجود و در حالی که بحث بر سر «دورهمی» و شکایت صداوسیما از مهران مدیری ادامه داشت، این کارگردان «اسکار» را ساخت که این روزها در شبکه نمایش خانگی هم در حال انتشار است.
به تازگی هم خبرهایی مبنی بر ساخت سریال جدید مهران مدیری با عنوان «پدر قهوه» عنوان شده اما هنوز به تایید رسمی نرسیده است؛ هرچند این کارگردان از آن دسته افرادی است که معمولا ترجیح میدهند پروژههایشان را در بیخبری و در عین حال با توسل به انتشار اخبار غیررسمی پیش ببرند.
در اخباری که منتشر شده، عنوان شده است که «پدر قهوه» را میتوان پروژهی جدید مهران مدیری پس از برنامهی «اسکار» دانست؛ رئالیتیشویی که اتفاقا استقبال چندانی هم از آن نشد و حالا داستان سریال جدید، در فضا و ساختاری کاملا متفاوت، حول موضوع مافیای قهوه در ایران میگذرد.
گویا قرار است ژاله صامتی ـ بازیگر محبوب سریال زیرخاکی ـ بازیگر نقش اول زن این سریال باشد. مهران مدیری نقش رئیس مافیای قهوه را ایفا کند و سام درخشانی هم یکی از نقشهای محوری پدر قهوه را بر عهده بگیرد. همچنین از ترکیبی که برای بازیگران در نظر گرفته شده، میتوان از همین حالا فضای کمدی کار و شباهتش با آثاری چون مرد هزار چهره یا هیولا را متصور شد.
هرچند مدیری حدود ۱۴ سال پیش، سریال «قهوه تلخ» را هم در شبکه نمایش خانگی ساخته بود و حالا نام «پدر قهوه»، این سریال را هم به یاد مخاطبان میاندازد؛ سریالی که در قالب سیدی و دیوی دی منتشر میشد و به عنوان پرفروشترین سریال رسانهٔ خانگی لقب گرفت. با این حال ناتمام ماندن انتشار «قهوه تلخ»، برای همیشه برگی پرسشبرانگیز را در کارنامه این هنرمند و حتی شبکه نمایش خانگی رقم زد.
انتهای پیام